101723191212190022
نمی دانم از تو برای خودم می نویسم .....
یا ازخودم برای تو ....
بگذار از اول برایت قصه ام را بسرایم ...از همان دوران دور افتاده خاک خورده لای دفتر مشق
هایم ...شاید هم نه ... از سکوت های ممتد در مقابل باد های عصیانگر تاریخ ....
هیچکس نمی داند در این لحظه ...من در کجا هستم ... من تنها چیزی که خوب بلدم سفر
به تاریخ گذشته است ...آن روز هایی که انگار هیچوقت نمی گذرند ... و هنوز زخم هایشان
تازه است .... ونجوا های آزار دهنده ...وزمزمه های عاشقانه های دروغین ....من
شکست عشقی خورده ام ؟ نه من در عشق خودم با خودم باخته ام ...
من تنها کسی بودم ...که از خودم شکست خورده ام ....این جا دارم می نویسم ...چون
دیگر حوصله صدای خودم را هم ندارم .
خداوند بهتــــرين
شنونده است...
نيازي به فرياد کشيدن
يـــــا
بلند گريه کردن نيست،
او آرام ترين نيايش
دل هاي پاک را نيز مــــــــي شنود!
می دانم که روزی مرا در آغوش خواهی گرفت
خودم را که نه، قاب عکسم را، اگهی ترحیمم را
اگهی که کنارش نوشته:
همیشه برآنم
تا دلی را نشکنم
اما وقتی به خود نگاه میکنم،
تکه تکه ام...
"ایلهان برک"
آره این بازیه دنیاست ...
یه جایی گل تو مشتت نیست !
یه روز که میشکنه بغضت ...
میبینی هیشکی پشتت نیست !
⇌ﺧـﯿﻠﯽ ﻭﻗـﺘــﻪ⇋. . .❕
ﺩﯾـﮕﻪ⇌ﻫﯿﭽﮑـﺲ⇋
⇌ﻣﻨــﻮ⇋ﻧﻤـﯿﻔـﻬـﻤﻪ . . .❗️
ﻣـﯿـﺪﻭﻧـﯽ⇋ ﺭﻓﯿــــﻖ⇌. . .⁉️
ﺭﺍﺳـﺘـﺶ ⇌ﺣﺎﻟﺸـﻮﻥ⇋ ﮐﻪ
ﺍﺯﺕ ⇌ﺑـﻬـﺘـﺮ⇋ﺑﺎﺷــﻪ ﻫﺎ. . .
ﻣﯿـﮕﻦ:
⇌ﺑﯿـﺨﯿـﺎﻝ⇋ ﺑـﺎﺑـﺎ. . .‼️
⇌ﺩﺭﺳــﺖ⇋ ﻣﯿـﺸـﻪ . . . ‼️